پورمحمدی: افراد حاکم بر تلویزیون سرمایهها را از بین بردند
گروه: - , تلویزیون | کد خبر: 91008 | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۵
مدیر اسبق تلویزیون گفت: افرادی که که الان حاکم بر تلویزیون، برنامههای تلویزیونی و اتاق فکرها هستند، به نظر بنده نمیتوانند مشکل تلویزیونی را حل کنند؛ زیرا توان این کار را ندارند.
به گزارش فیلم۲۴، علی اصغر پورمحمدی مدیر اسبق تلویزیون در گفتگویی که با یک خبرگزاری داشت به مسائل فرهنگی و دوران تصدی خود بر صداوسیما و همچنین وضعیت اسفناک فعلی تلویزیون، پرداخت.
بیشتر بخوانید: آغاز فیلمبرداری «پادشاه» با بازی شاهرخ خان
مشرح گفتگو در ادامه می آید:
شما با هنرمندان زیادی کار کردید. مشکل اساسی هنرمندان اکنون بحث بیمه است و همچنین معیشت، مثلاً در زمان کرونا شاهد بودیم که چقدر به مشکل خوردند، مجلس آینده با حضور شما آیا اتفاقاتی برای هنرمندان رقم خواهد زد؟
انشاءالله اگر وارد مجلس بشوم برای این امور تلاش خواهم کرد. اهالی فرهنگ یک طیف خیلی وسیعی هستند و متأسفانه ۹۰ درصد از اهالی فرهنگ هم از لحاظ معیشتی و هم از لحاظ بیمهای مشکل دارند. چه خانم و چه آقا. شما نگاه نکنید که ۴ تا چهره که در بیلبورد یا سینما و تلویزیون پولهای کلانی در میآورند؛ اغلب هنرمندان با مشکلات جدی مواجهه هستند.
به هر حال تا اهالی فرهنگ زنده هستند باید به دادشان برسیم. وقتی میگوییم اهالی فرهنگ خیال میکنند باید در تهران باشد، کسی که در زاهدان، ایرانشهر، زابل، مریوان، سرخس و حاشیه کویر هست نیز جزء اهالی فرهنگ و هنر محسوب میشود و مهماند.
چالشهای آقای پورمحمدی در دوران حضور در تلویزیون چه بود؟
چالشها زیاد بود. ( با خنده)
اولاً بنده با خیلیها در رادیو و تلویزیون دعوا کردم. از رده پایین تا بالا. البته بگویم تمام جر و بحثها و عصبانیتها به این خاطر بود که فقط کار پیش برود. مثلاً اگر در زیرنویس یک کلمه غلط املایی بود یا یک مجری میخواست ادا و اطوار در بیاورد که زننده باشد، برخورد میشد.
بنده برای تمام لحظات رادیو و تلویزیون ارزش قائل بودم و هستم و معتقدم هیچ ساعت از تلویزیون بیارزش نیست. مثلاً زمانی میخواستیم برنامه سمت خدا را روی آنتن ببریم دنبال زمان پخش بودیم که آیا نزدیک اذان مغرب باشد یا اذان صبح و یا ظهر؟ بعد به این نتیجه رسیدیم که بعد از اذان ظهر باشد. حالا بگوییم چون ظهر پخش میشود ارزشمند نیست؟ نه خیلی ارزشمند بود. اکنون سمت خدا یکی از بهترین برنامههای معارفی تلویزیون است.
از عادل فردوسیپور که با او دعوا زیادم کردم تا احسان علیخانی، رضا رشیدپور و فرزاد حسنی با همه این افراد دعوا کردم. تنها فردی که دعوا نکردم نجمالدین شریعتی بود.(خنده) اما الان همه آنها به من لطف دارند چون میدانستند که این دعواها یک دعوای شخصی نیست، بلکه برای بهتر شدن است. بالاخره مدیر اگر دانش و سواد حوزه مدیریتی خود را داشته باشد، قدرت مدیریت او مشروع میشود و قدرت مشروع مدیر را مقتدر میکند.
چه شد که صدا و سیمایی که ماه رمضان ماه عسل داشت الان به جایی رسیده که هر کاری میکند نمیتواند مخاطب جذب کند؟ مشکل اساسی چیست آیا مشکل مدیریتی است؟ و چه اتفاقی افتاده است که شاهد افول و تلویزیون هستیم؟
چندین عامل بهم پیوسته دارد. یکی اینکه کارکرد تلویزیون در جهان تغییر کرده است. شاید بگویید چرا مردم از گاری دیگر استفاده نمیکنند؟ چرا چرخ دستی کم شده؟ چون وانت آمده است. از این رو کارکرد تلویزیون در ایران و جهان تغییر کرده است. معدل و میانگین تماشای تلویزیون در ایران همیشه بالاتر از جهانی بود. از این رو کارکرد تلویزیون عوض شده و جای آن را موبایل گرفته است. یعنی یک نفر میتواند با یک گوشی از اینجا تا بندرعباس سرگرم بشود. در همین گوشی نیز میتواند کتاب هم بخواند. لذا تلویزیون موفق در قالبهای رسانهای نوین باید حضور مؤثر داشته باشد.
دومین عامل اینکه هزینههای ساخت برنامه در ایران و جهان بالا رفته است و مثل سابق نیست.
سوم اینکه ما دیگر انحصاری نیستیم، تلویزیون یک زمانی انحصاری بود، یعنی اگر برنامه پاورچین ساخته میشد تنها طنز کشور بود و همه میدیدند. مثلاً سریالهای نرگس یا دلنوازان پخش میکردیم همه مردم میدیدند. حتی در پارکها کنار هم مینشستند و تماشا میکردند. واقعاً خیابان خلوتکن بود. اما الان اینگونه نیست هر کسی هر چی دلش میخواهد در خانه تماشا میکند. پس الان ما دیگر انحصاری نیستیم، رقبای بزرگ داخلی و خارجی داریم. آن کسی که زبان میداند خارجی میبیند آن کسی هم که نمیداند به برنامههایی که زیرنویس فارسی دارد یا کلاً فارسی هستند مراجعه میکند.
مسأله بعدی، سرمایه اصلی تلویزیون مخاطب و نیروی انسانی کارآمد است ما در این زمینهها متأسفانه ضربه خوردهایم. بنده در اواخر دوره آقای ضرغامی گفتم اگر ما شبکه ۵ را از دست بدهیم یک ترک در میزان مخاطب وارد بشود و از بین میرود. این موضوع را بارها گفتم. یک روزی شبکه ۵ انتخاب اول بود. حداقل در دورهای که بنده بودم و همچنین در دورهای که آقای مفید بود.
سه سالی که آنجا بودم، در تمام ساعات این شبکه اول بود. سریالهایی نظیر پشت کنکوریها و پاورچین را داشتیم و برنامههای جشن رمضان را تدارک دیده بودیم و مردم از غروب آفتاب تا یک بامداد پای تلویزیون بودند. چرا الان مخاطب نداریم؟ اولاً که پاشنه آشیل تلویزیون نداشتن سریال خوب است. اکنون و در همین سالهایی که گذشت. یعنی در ۱۰ سال گذشته. ما سریالهای خوبی در تلویزیون نداشتیم.
افراد حاکم بر تلویزیون سرمایهها را از بین بردند
افرادی که که الان حاکم بر تلویزیون، برنامههای تلویزیونی و اتاق فکرها هستند، به نظر بنده نمیتوانند مشکل تلویزیونی را حل کنند؛ زیرا توان این کار را ندارند. زمان آقای سرافراز، ایشان معتقد بود که نمیخواهد شبکه ۵ سریال پخش کند و فقط شبکههای یک و سه کافی است و بیان میداشت که چرا میخواهید ۴ شبکه سریال پخش کند که ۴ تا سریال ضعیف و بیخودی باشد به جای آن دو شبکه سریال پخش کند، اما قوی، این نظریه آقای سرافراز هم موفق نشد. اکنون هم نظریاتی در دوره جدید تلویزیون مطرح است که موفق نخواهد بود. چون مشکل جای دیگری است.
از طرف دیگر ما نتوانستیم نقش پدرانه صدا و سیما و نقش مرجع بودن آن را بر روی نویسندگان، تهیهکنندگان و هنرمندان ایفا بکنیم. این هم ضعف بعدی تلویزیون است. خیلی از هنرمندان و سازندگان برنامههای تلویزیون که از این خانه دور هستند هنوز هم تلویزیون را دوست دارند و برای آن احترام قائلاند، اما برخی از تصمیمگیران و تصمیمسازان باعث از بین رفتن این سرمایهها شدند که این باعث ضربه خوردن تلویزیون شد و مخاطب از دست رفت و شاید هم هرگز برنگردد.
تعامل شما با شخصیتها و با سرمایههای تلویزیون خوب بود، الان هم همینطور هست چه شد که این حفظ نشد؟
تعامل با دو گروه خیلی سخت است؛ با چهرهها تعامل خیلی سخت است. با ورزشکاران هم همینطور، ما کی میتوانیم زورمان به چهرههای بزرگ برسد موقعی که خودمان به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و عقل و فهم و درایت یا همسطح آنها یا بالاتر باشیم. وقتی مدیر خبر کرمان بودم طوری کار و تعامل میکردم که کارمندان خبر نگویند این بیسواد است. در مدیریت شبکه هم همینطور.
مدیر فرهنگی باید گوش شنوایی داشته باشد. مطالعه کند و بعد از اینکه فهم حداکثری نسبت به موضوع داشت، اقدام جسورانه انجام دهد.
یعنی الان تعامل خوبی وجود ندارد؟
مفاهمه و گفتگو و تعامل زمانی بوجود میآید که شما با عناصر فرهنگی یا همسطح یا بالاتر باشید.
البته قرار نیست یک مدیر رسانه از جزئیات همه چیز سر در بیاورد ولی باید مرجعیت کلی در امور فرهنگی و رسانهای داشته باشد. تعامل زمانی اتفاق میافتد که علاوه بر رئیس، تیم مدیریتی نیز سطح فرهنگی و رسانهای قابل قبولی داشته باشند وگرنه اصحاب بزرگ فرهنگی و رسانه با افراد ضعیف یا به اصطلاح کوچک کار نمیکنند و اگر هم پولی وجود داشت و کاری انجام شد، این تعامل و همکاری مؤثر نخواهد بود چون محصول فرهنگی حاصل هماندیشی است نه سفارش کالای تولیدی و تجاری!
چطور در طول این مدت مدیریتتان توانستید تمام این موارد را هماهنگ کنید؟
یک جاهایی باید کوتاه میآمدم و یک جاهایی باید هماهنگ میشدم. عرض کردم حوزه فرهنگ، حوزه تعامل و هماندیشی است و شما باید بلد باشی در نهایت انعطاف، اقتدار هم داشته باشی.
دوران آقایان لاریجانی و ضرغامی بهترین دوران تلویزیون بود
بر اساس برآوردها میگفتند که بهترین دوره، دوره آقای لاریجانی و ضرغامی بود. یعنی تعاملات خوبی با هنرمندان رخ میداد، اما بعد از آقای ضرغامی این موضوع تغییر کرد. چرا چنین اتفاقی افتاد؟
با حرف شما موافق هستم، ولی آن موقع تلویزیون بیرقیب بود و هنرمندان مقید به تعامل بودند. الان فضا متفاوت شده، لذا هنر ما این است در این مقطع بتوانیم از سرمایههای خودمان بهره بگیریم.
رفتار فردوسی پور برای من مهم نبود
اخیراً در انتخابات شما یک ویدیو از آقای فردوسی پور منتشر کردید که حاشیه ساز شد ماجرای آن چه بود؟
با پخش آن موافق نبودم دوستان ما پخش کرده بودند که برای یک مراسم قدیمی بود. بسیاری از هنرمندان و اصحاب فرهنگ و رسانه به من لطف داشتند که آقای فردوسیپور هم آن رفتار را کرد که خیلی مهم نبود. اینها بیشتر میخواستند خبرسازی بکنند.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید