«وحشی»؛ وقتی داستان واقعی اجازه تخیل نمیدهد
گروه: -, نمایش خانگی, برگزیده ها, یادداشت | کد خبر: 154885 | تاریخ: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۸
هومن سیدی با سریال «وحشی» بار دیگر به سراغ فضایی تیره و پرتعلیق رفته، اما این بار با تکیه بر ماجرایی واقعی، دست خود را در روایتپردازی تا حدی بسته نگه داشته است. در حالی که بازیهای قدرتمند و فضاسازی دقیق، از نقاط قوت سریالاند، خط داستانی کمفراز و بدون غافلگیری باعث شده این درام جنایی نتواند انتظارات مخاطب را آنطور که باید برآورده کند.
به گزارش فیلم ۲۴، با پخش سریال «وحشی» از پلتفرم فیلمنت در فروردین ۱۴۰۴، هومن سیدی بار دیگر توجه علاقهمندان به درامهای جنایی و اجتماعی را به خود جلب کرد. این سریال که بر اساس زندگی واقعی علیاشرف پروانه، زندانی معروف به فرار از زندان رجاییشهر ساخته شده، در دو فصل و ۱۸ قسمت، تلاش کرده روایتی واقعگرایانه از زوایای تاریک جامعه ایران ارائه دهد. با این حال، «وحشی» در کنار جذابیتهای تصویری و بازیهای قابلتوجه بازیگران، در بخش داستانپردازی با چالشهایی مواجه است که باعث شده برخی مخاطبان آن را کمتر از حد انتظار بدانند.
داستانی که زود لو میرود
داستان سریال حول شخصیت داوود اشرف (با بازی جواد عزتی) میچرخد؛ کارگر معدنی که به اتهام قتل و سرقت دستگیر میشود و در ادامه مسیر، درگیر حوادث تلخ و پیچیدهای در زندان رجاییشهر میشود. در حالی که سریال با فضای تیره، قاببندیهای سرد و استفاده از موسیقی تعلیقآور، تلاش میکند حس معما و رازآلودگی را به مخاطب القا کند، اما روایتی که انتخاب شده، بیش از حد خطی و قابل پیشبینی پیش میرود.
گرچه الهام گرفتن از یک داستان واقعی میتواند نقطه قوت باشد، اما در اینجا، وفاداری بیش از حد به روایت واقعی، باعث شده سریال از انعطاف دراماتیک فاصله بگیرد. برای مخاطبی که آشنایی مختصری با ماجرای علیاشرف پروانه دارد، روند سریال از همان قسمتهای نخست تا حد زیادی قابل پیشبینی است. شخصیت داوود اشرف از همان ابتدا تا پایان مسیر، در قالبی تعریف شده و تقریباً بدون پیچش شخصیتی خاصی باقی میماند. مخاطب در بیشتر صحنهها میداند قرار است چه اتفاقی بیفتد و همین امر، از بار دراماتیک سریال میکاهد.
یکی از کمبودهای اصلی سریال، فقدان چرخشهای داستانی (Plot Twist) مؤثر است. شخصیتها با گذشتههای نسبتاً سطحی وارد داستان میشوند و حتی کنشهایشان، گاه در سطح باقی میماند. انتظار میرفت در داستانی با این میزان از پتانسیل، نویسنده با ساختارهای پیچیدهتر و تضادهای درونی و بیرونی بیشتر، مخاطب را غافلگیر کند. بهجای آن، در بسیاری از لحظات، روایت بهگونهای پیش میرود که گویی تنها ثبت وقایع است؛ نه درامی که قرار است مخاطب را درگیر کند.
کاش کمی تغییر ایجاد میشد…
به نظر میرسد اگر نویسنده و کارگردان، در چارچوب واقعیت، فضای بیشتری برای تخیل قائل میشدند، «وحشی» میتوانست از یک درام صرفاً زندانمحور، به اثری چندلایه تبدیل شود؛ سریالی که هم به مسائل اجتماعی بپردازد و هم لایههای روانی و فلسفی شخصیتها را بکاود. مثلاً پرداخت عمیقتر به رابطه داوود با رها جهانشاهی (وکیلش)، یا تضادهای اخلاقی بین او و همبندیهایش، میتوانست بهغنای داستان بیفزاید.
همچنین جای خالی خردهروایتهایی که بتوانند شخصیتهای فرعی را از قالب تیپ بیرون بیاورند، در سریال حس میشود. ما با رامین، سلیم، نیکمنش و حتی موحدی، تنها در حد کارکردشان در مسیر داستان آشنا میشویم، نه در مقام شخصیتهایی با پیشزمینه و دنیای ذهنی مستقل. این موضوع در نهایت باعث میشود روابط میان شخصیتها بهاندازه کافی اثرگذار نباشد.
بازیهایی که میدرخشند
با همهی اینها، نمیتوان از نقشآفرینیهای درخشان در «وحشی» چشم پوشید. جواد عزتی در نقش داوود اشرف، بار دیگر نشان داد که چگونه میتواند در قالب شخصیتهایی چندوجهی و خاکستری ظاهر شود. او در سکوتها، نگاهها و واکنشهای ظاهراً سردش، لایههایی از اضطراب، خشونت فروخورده و رنجهای فروخورده را منتقل میکند که با بازیهای اغراقشده فاصله دارد و باورپذیر است.
نگار جواهریان نیز در نقش رها جهانشاهی، وکیلی مصمم و در عین حال انسانی، بازیای کنترلشده و باورپذیر ارائه میدهد. او بدون افتادن در کلیشه «زن قوی مستقل»، از شخصیتش انسانی ساخته که بین تعهد حرفهای، دغدغههای شخصی و شک و تردیدهای اخلاقی، در نوسان است.
احسان امانی در نقش نیکمنش، همبندی پیر داوود، و علیرضا ثانیفر در نقش موحدی، مسئول پرونده، دیگر بازیهای قابل توجه سریال را ارائه میدهند. ثانیفر توانسته با لحنی خشک و سرد، لایهای از تهدید دائمی به نقش خود اضافه کند که از او شخصیتی نمادین و ترسناک میسازد.
از دیگر نقشآفرینیهای خوب میتوان به مهدی صباغی (رامین)، محمد صابری (سلیم) و زهرا مددی (شکوفه) اشاره کرد. این بازیگران با وجود محدود بودن زمان حضورشان، توانستهاند به نقشهای خود جان ببخشند و فضای زندان را با رنگهای مختلف انسانی، اجتماعی و روانی تکمیل کنند.
«وحشی» و مسیر هومن سیدی
هومن سیدی پیشتر با سریال «قورباغه» و فیلم تحسینشده «جنگ جهانی سوم» نشان داده بود که به روایتهای غیرداستانی و فضاسازیهای سنگین علاقه دارد. در «وحشی» نیز، همین نگاه تاریک و جدی ادامه یافته، اما بهنظر میرسد این بار، بیش از حد به روایت بیرونی ماجرا بسنده کرده است.
سریال از لحاظ بصری و تدوین، حرفهای و حسابشده است. استفاده از نورهای تیره، قاببندیهای بسته، و موسیقی مینیمال، به خلق فضایی خفقانآور و سنگین کمک کرده است. اما فیلمنامه، که قلب هر سریال است، در برخی لحظات از ریتم میافتد و نمیتواند همان تأثیرگذاری تصویری را در سطح روایت داستانی تکرار کند.
«وحشی» اثری است قابل احترام؛ با دغدغه اجتماعی، فضایی تیره و بازیهایی بهیادماندنی. اما اگر انتظار یک درام جنایی پر از پیچشهای داستانی، لایههای پیچیده شخصیتی و روایت غیرقابل پیشبینی را دارید، ممکن است تا حدودی ناامید شوید. سریال میتوانست با کمی جسارت در بازنویسی داستان و پرداخت شخصیتها، به یکی از آثار ماندگار تلویزیون ایران بدل شود.
با این حال، هومن سیدی بار دیگر نشان داده که روایتهای تاریک را خوب میفهمد و به اجرای آنها مسلط است؛ هرچند این بار، داستانش کمی زودتر از موعد لو میرود.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید